چشمه های خروشان تورا می شناسند
موج های پریشان تورا می شناسند
پرسش تشنگی را تو آبی ، جوابی
ریگ های بیابان تورا می شناسند
نام تو رخصت رویش است و طراوت
زین سبب برگ و باران تورا می شناسند
هم تو گل های این باغ را می شناسی
هم تمام شهیدان تورا می شناسند
اینک ای خوب ، فصل غریبی سر آمد
چون تمام غریبان تو را می شناسند
کاش من هم عبور تورا دیده بودم
کوچه های خراسان تورا می شناسند
( قیصر امین پور )
بنی آدم اعضای یک دیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو که از محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی